۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه
کتاب مکاشفه یوحنا و بررسی نقطه نظر هزاره گرا
کتاب مکاشفه یوحنا از نقطه نظر سبک نگارش، یکی از زیبا ترین کتب کتاب مقدس میباشد. همانطور که در معرفی این کتاب در ترجمه هزاره نو نوشته شده، هدف اصلی نویسنده، تشویق مومنان و امید دادن به آنهاست. اما از آنجایی که درک این کتاب در عصر حاضر برای بسیاری گنگ میباشد، برای گروهی از مردم، و حتی مسیحیان، تبدیل به بخشی ترسناک از کلام خدا در آمده که حتی گاهی مسیحیان، نو ایمانان را از مطالعه آن بر حذر میدارند.
در ادبیات مسیحی به زبان فارسی، چند تفسیر نسبت به کتاب مکاشفه یوحنا وجود دارد که عمدتا از نقطه نظر دیدگاه هزاره گرا میباشد (تفسیر کتاب مکاشفه عیسی مسیح و دنیا به کجا میرود ...................). در این مقاله من سعی نمودم نقطه نظر هزاره گرا را از نظر تاریخی و الهیاتی مورد بررسی قرار دهم، یعنی آغاز این تعلیم از چه زمان و جهت توجیح چه دیدگاهی بوده.
باشد که سعی و تلاش جامعه مسیحی ایرانی، باعث شعله ور شدن هر چه بیشتر بیداری روحانی در کشورمان گردد.
کتاب مکاشفه یوحنا و بررسی نقطه نظر هزاره گرا
پایه گزار دیدگاه هزاره را میتوان جان داربی (John Nelson Darby) کشیش معروف کلیسای انگلستان بود، وی نظریة صهیونیسم مسیحی (Christian Zionism)را برای نخستین بار مطرح نمود.
این جریان برای نخستین بار از سوی پیروان داربی در اواخر قرن نوزدهم بهوجود آمد، و بعدها جهت عملیکردن و تحقق نطریه صهیونیسم مسیحی، تئوری دیدگاه هزاره در مورد پیشگوییهای کتاب مکاشفه یوحنا، رواج داده شدد. دو نفر از کشیشان برجستة پروتستان مقیم ایالات متحده امریکا به نام های «دی.ال. مـــودی (D.L.Moody) و ویــلیــام بـلاکستــون (E. Blackstone. william) نیز مکتب نوظهور صهیونیسم مسیحی را در این کشور تبلیغ کردند. بخشی از اصول و مبانی این جریان در ایالات متحده امریکا و انگلستان، حمایت عقیدتی از صهیونیسم میباشد و آنها اعتقاد دارند که مسیحیان برای بازگشت ثانوی مسیح، باید چند خواستة مسیح را که در تفاسیر انجیل در قرن بیستم بهعنوان پیشگوییهای انجیل بیان شده است عملی کنند. پیروان این دیدگاه، وظیفة خود میدانند تا برای تسریع در عملیشدن این حوادث کوشش کنند. حوادثی که ازسوی آنها باید عملی شود، عبارت است از:
1. یهودیان از سراسر جهان باید به اسرائیل آورده شوند؛ به همینسبب بلاکستون» در دهة 1880 میلادی برای مهاجرت یهودیان از سراسر جهان به سرزمین اسرائیل، با رهبران سیاسی و سرمایهداران بزرگ مسیحی در ایالات متحدة امریکا ملاقات کرد و آنها را متقاعد کرد که از دولت ایالات متحده امریکا بخواهند تا برای بهوجود آوردن کشور اسرائیل بکوشد.
در سال 1891 میلادی «ویلیام بلاکستون» نامهای را که بعداً به نامة بلاکستون معروف شد، تقدیم رییسجمهوری وقت امریکا «بنیامین هاریسن (Benjamin Harrison) کرد. در این نامه، 413 نفر از رهبران ارشد سیاسی، مذهبی و سرمایهداران بزرگ آن زمان در امریکا از دولت خود درخواست کرده بودند که دولت امریکا وظیفة الهی و ملی دارد تا کشوری برای یهودیان بهوجود آورد و برای بازگشت یهودیان ، کمکهای مالی و سیاسی ارائه کند. این نامه را حتی اسقف اعظم کاتولیکها در ایالات متحدة امریکا، یعنی کاردینال گیبن (Cardinal Gibbons) نیز امضا کرده بود. کشیش ویلیام بلاکستون بهعنوان «پدر صهیونیسم مسیحی در ایالات متحده» معروف گردید.
در سال (1908 م.) «بلاکستون» کتابی را با عنوان «مسیح میآید» Jesus is Coming تألیف کرد. در این کتاب، نویسنده به مسیحیان جهان وعده داده بود در سالی که در کشور اسرائیل تأسیس شود؛ مسیح دوباره ظهور خواهدنمود.
2- بهجای مسجد اقصا و مسجد صخره دراورشلیم باید معبدی بزرگ برای یهودیان بنا کرده شود، و در سلطنت 1000 ساله مسیح، شریعت و قربانی در آنجا دوباره اجرا خواهد شد. مسیحیان پیرو این دیدگاه، قربانی این اشتباهند که اسرائیل روحانی نامبرده در کلام خدا را با کیان سیاسی صهیونیستی امروز، یکسان پنداشتهاند. آنها ایجاد دولت اسرائیل را امری حتمی تلقی میکنند و آن را جزئی از اراده خداوند برای بازگشت مسیح به هستی و پایان عمر این دنیا میدانند.
3- روزی که معبد یهودیان بنا شود، جنگ نهایی مقدس حارمگدون Armageddon آغاز شده است که در این جنگ جهانی، تمام جهان نابود خواهد شد.
4- روزی که جنگ نهایی مقدس آغاز شود، تمامی مسیحیان تولد تازه یافته، ربوده شده و مسیح را دیدار خواهند کرد و آنان از بهشت همراه مسیح نظارهگر نابودی جهان و عذاب سخت در این جنگ مقدس خواهند بود.
5- در جنگ نهایی مقدس، زمانیکه ضد مسیح یا دجال Anti Christ در حال دستیابی به پیروزی است، مسیح همراه مسیحیان دوباره در جهان ظهور خواهد کرد و دجال را در پایان این جنگ نهایی مقدس شکست خواهد داد و حکومت واحد جهانی به رهبری مسیح با پایتختی اورشلیم که ازسوی مسیحیان و یهودیان قبل از آغاز جنگنهایی مقدس ساخته شده است، محل حکومت1000 ساله و جهانی مسیح خواهد بود.
پیروان این دیدگاه در ایالات متحده و انگلستان در دهة (1990 م.) اعتقادات یاد شده را به شدت در جامعة امریکا و اروپا تبلیغ کردهاند و در ده سال گذشته در ایالات متحدة امریکا در این زمینه دهها کتاب منتشر شده و فیلمهای گوناگونی به نمایش درآمدهاست.
در اوایل سال (2001 م) کشیش امریکایی بهنام هال لیندسی Lindsey Hal ، کتابی را با عنوان «در پیشگوییهای انجیل، جای امریکا کجاست؟» Where is America in Prophecy? تألیف کرده که یکی از پرفروشترین کتابهای سال 2001 در امریکا بهشمار آمده است. در این کتاب، نقش ایالات متحده در جنگ حارمگدون بیان شدهاست. نویسنده درپی اثبات آن است که دولت امریکا جنگ نهایی مقدس را رهبری خواهد کرد و مخالفان مسیح در سراسر جهان را که قبل از آغاز جنگ نهایی مقدس باعث ایجاد ترس و وحشت در جهان شدهاند، شکست خواهد داد و در این جنگ مقدس، دولت انگلیس همکار امریکا خواهد بود؛ حتی دولت امریکا در اوج زمان جنگ سرد بر ضد شوروی سابق، موشکهای هستهای قارهپیمای خود را شمشیرهای جنگ مقدس نامیده بود.
جان نلسون دربی و نظریه هزاره گرا
نخستین سالها
جان نلسون دربی در محله وست مینیستر در شهر لندن متولد شد و در سوم ماه مارچ 1801 در کلیسای (خیابان) مارگارت تعمید یافت. او از یک خانواده صاحب ملک انگلیسی – ایرلندی میآمد که در لیپ کستبل، ایالت کینگز درایرلند مستقر بودند. او برادرزاده بهترین افسر نیروی دریای هنری دی استد دربی (Admiral Henry D sterre Darby ) بود و نام وسط او به قدردانی از پدر تعمیدی و دوست خانوادگیاش، لورد نلسون داده شد. دربی در مدرسه وست مینیستر و دانشکده ترینیتی در دوبلین که جان آنجا در سال 1819 به برنده مدال طلای کلاسیک ارتقا یافت، تعلیم یافت. با وجود آنکه هیچ نشانهای وجود ندارد که دربی رسما الاهیات میخواند، اما او در طی تحصیلاتش مسیحیت را پذیرفت. او وارد یک مدرسه وکالت شد، اما احساس کرد که وکیل بودن با اعتقاد مذهبیاش ناسازگار است. در نتیجه او از بیم آنکه مبادا استعدادهایش را برای از بین بردن عدالت استفاده کند، انتصاب به عنوان یک کشیش انگلیکان (اسقفی) در ایرلند را انتخاب نمود. در سال 1825 دربی به شماسی کلیسای رسمی ایرلند وسال بعد به عنوان کشیش گماشته شد.
سالهای میانی
دربی یک دستیارکشیش شد و برتری خود را به جهت کشیشی موفقیتآمیزش میان رعیتهای کلیسای کاتولیک بخش کلیسایی خود در کالاری نزدیک انیسکری ایالت ویکلو نشان داد، او بعدها ادعا کرد که صدها نوایمان را به کلیسای ایرلند جلب نموده است. با این وجود وقتی ویلیام مژی (William Magee)، اسقف دوبلین ، حکم کرد که نوایمانان ملزم هستند برای وفاداری به جرج چهارم به عنوان یک پادشاه صالح ایرلند قسم بخورند، تغییر مذهب پایان یافت. یک نمونه از این تصدی می تواند از یکی از دو آرشیو برادران که از لحاظ ملی مهم است به دست آورده شود: یا آرشیو برادران مسیحی، جی رولم (J. Rulm) دانشگاه منچستر یا آرشیو خصوصی ادوین کراس (Edwim Cross)، فانتین هاوس، لندن. دربی به عنوان اعتراض از معاونت کشیشی خود استعفا داد. کمی بعد در اکتبر1827 او ازاسب افتاد و به شدت مجروح شد. او بعدها اظهار کرد که در طول این مدت بود که تشخیص داد «ملکوت» شرح داده شده در کتاب اشعیا و هرجای دیگرعهد عتیق کاملا متفاوت از کلیسای مسیحی بود.
او درطول پنج سال بعد اصول الاهیات کامل خود را گسترش داد که چشمگیرترین عقیده او این بود که حتی عقیده یا برداشت یک کشیش هم گناه به روحالقدس بود، زیرا آن این تشخیص را محدود کرد که روحالقدس میتواند ازطریق هرعضو کلیسا صحبت کند. در طول این مدت او به یک جلسه میان فرقهای ایمانداران، شامل آنتونی نوریس گراو (Antony Norris Groues)، ادوارد کرونین (Cronin Edward)،
جی جی بلت (J.G.Bellett) و فرانسیس هاتچینسون (Francis Hutchinson) ملحق شد که گردهم آمدند تا به عنوان یک نشانه از اتحادشان درمسیح با یکدیگر همسفره شدند. در سال 1832 این گروه زیاد شده بودند و خودشان را به عنوان یک گروه مسیحی مجزا مشخص کرده بودند. وقتی آنها مسافرت کردند و گروههای جدیدی را در ایرلند و انگلستان به وجود آوردند جنبش جدیدی شکل گرفت که اکنون به عنوان برادران پلیموتی شناخته می شود.
دربی تا سال 1832 در کنفرانس یاورزکورت، که یک جلسه سالانه دانشجویان انجیل بود و توسط دوست او لیدی پاورزکورت (Lady Powerscourt)، تئودوسیا وینگفیلد پاورزکورت (Theodosia Wingfeild Powerscourt) که بیوه ثروتمندی بود سازماندهی میشد، رسما جدایی خود را از کلیسای ایرلند اعلام نکرد. همچنین آن کنفرانس جایی بود که او نخستین بار یافته خود را درمورد «عروج اسرارآمیز» شرح داد. ویلیام کلی (William Kelly) (1821- 1906) حدودا به مدت 40 سال مفسر ارشد او بود و تا زمان مرگ خودش یک طرفدار وفادار بود. کلی دراثر خود بیان کرد که «هنگامی که من جان نلسون دربی را شناختم هرگز انسان مقدسی وفادارتر از او به نام مسیح و کتاب مقدس نشناختم یا وصفش را هم نشنیدم.»
سالهای بعد
درسالهای 1830 و 1840 دربی به اروپا و بریتانیا فراوان سفر کرد و گروههای برادران بسیاری را تشکیل داد. درسال 1848 او در یک مباحثه پیچیده درمورد شیوه مناسبی برای حفظ معیارهای مشترک مقررات در گروههای مختلف درگیرشد که به یک دو دستگی بین گروه برادران «آزاد» و برادران «انحصاری» انجامید. بعد از آن زمان او به عنوان شخص حکمفرما میان انحصاریها پذیرفته شد که باعث شد آنها به عنوان برادران «دربایت» نیز معروف باشند. او بین سالهای 1862 و 1877 حداقل پنج سفر میسیونری به امریکای شمالی نمود. او بیشتردرانگلیس و انتاریو و بخش دریاچههای پنجگانه کار میکرد اما از راه سانفرانسیسکو، هاوایی و نیوزلند یک سفر طولانی از تورنتو به سیدنی نمود. اکنون یک فهرست جغرافیایی از مدارک او (قابل استفاده براساس فصل 2، لندن) در دسترس میباشد و جاهایی که او مسافرت کرده را فهرست میکند. دو مهارتهای کلاسیک خود را برای ترجمه انجیل ازنسخههای اصلی استفاده نمود. در انگلیس اویک خلاصه از انجیل ومقالههای مذهبی حکیمانه بسیار دیگری نوشت. او سرودهای مذهبی و شعرهایی نوشت که مشهورترین آنها «Man of Sorrow» (لقب عیسی مسیح به عنوان ناجی رنجدیده) بود. او یک مفسر انجیل نیز بود. او در سال 1882 در ساندریدج هاوس (Sundridge house) درشهر بورنموت (Bournemouth) مرد و در بورنموت، دورست درانگلیس دفن شد و متن زیر روی سنگ قبر او حک شده است: ترغیب بر آیندگان
دربی در عالم الاهیات به عنوان پدر «تقدیرگرایی» (Dispensationalism) مورد توجه واقع می شود و بعدها توسط انجیل مرجع اسکوفیلد سیروس اسکوفیلد درایالات متحده پرطرفدارو محبوب شد. او محبوب بود و کشف نظریه «عروج اسرارآمیز» که در آن مسیح بدون تذکر ایمانداران واقعیاش را از این جهان دورمی سازد و میبرد اغلب به او نسبت داده میشود. اعتقادات تقدیرگرایان درمورد سرنوشت یهودیان و برقراری مجدد پادشاهی اسرائیل، تقدیرگرایان را در صدر صهیونیسم مسیحی قرار میدهد. صهیونیسم مسیحی یک باور در میان مسیحیان است که بنابراین اعتقاد بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس و برقراری دولت اسرائیل درسال 1948 مطابق نبوت کتاب مقدس میباشد. این اعتقاد نه منحصرا بلکه اساسا با تقدیرگرایی مسیحی، علیالخصوص درکشورهای انگلیسی زبان خارج از اروپا، مرتبط میباشد.
صهیونیسم مسیحی، به عنوان یک اعتقاد الاهیاتی خاص، الزاما مستلزم همدردی نسبت به یهودیان یک قوم یا نسبت به یهودیدت به عنوان یک مذهب نیست. از آنجایی که متن کتاب مقدس مملو ازاشارههایی به قوم برگزیده خدا میباشد برای صهیونیستهای مسیحی تأکید بر اصول یهودی مسیحی و حتی ترویج رسوم یهودیت و واژههای عبری به عنوان بخشی از رسم خودشان امری عادی است، با این وجود صهیونیستهای مسیحی عموما معتقدند که با به انجام رساندن نبوت، شمار چشمگیری از یهودیان، عیسی را به عنوان مسیح موعود خواهند پذیرفت و همچنین معتقدند که در روزهای آخر این یهودیان مسیحی یک شکل کاملا یهودی (عبرانی) از مسیحیت را اعمال خواهند نمود. بسیاری از صهیونیستهای مسیحی معتقدند که قوم اسرائیل به همراه مسیحیان غیریهودی ادغام شده (براساس رومیان 11: 17 -24، کتاب مقدس) بخشی ازقوم برگزیده خدا میمانند. این امرتأثیر مضافی برتبدیل شد صهیونیستهای مسیحی به طرفداران صهیونیسم یهودی دارد.
تقدیرگرایی (Dispensationalism)
تقدیرگرایی به عنوان یک روند درالاهیات مسیحی پروتستان یک نوع پیش هزاره گرایی است که تاریخ کتاب مقدس را به عنوان شماری از اقتصادها و حکومتهای متوالی تعلیم میدهد که تقادیر نامیده میشوند و هر کدام به عدم تداوم وعدههای عهد عتیق که خدا به قوم متفاوت خود داد تأکید میکنند. با این وجود تقدیرگرایی از نظر مفهومی نیز فراتر از پیامدهای تعلیم مسیحی درست میباشد. برای مثال مذهب بهائی هم مفهوم عام تقادیر را به همان اندازه تعریف شده استفاده میکند، اما در مفهوم گستردهتر همه مذاهب اصلی بشریت. درمفهوم مسیحیت، تقدیرگرایی یک چهارچوب تفسیری یا داستانی برای درک روند کلی انجیل میباشد و اغلب با این تفسیر متضاد مغایرت دارد: تقدم گرایی (که از آن به عنوان الاهیات عهد نیزیاد میشود، به (الاهیات) عهد جدید نیزمراجعه کنید.) به شیوه ساده، تقدم گرایی تعلیم میدهد که کلیسای مسیحی «نخست برای نجات یهودیان و نیزبرای غیریهودیان» بنیاد نهاده شده است و همچنین تعلیم میدهد که تنها یک قوم خدا وجود دارد که به واسطه عیسی مسیح متحد شدهاند. از آنجایی که یهودیان اکثرا از پذیرفتن مسیح -«مسیح موعود اسرائیل»- خودداری کردهاند و او راه نجات آنها میباشد، آن یهودیان خاص که او را رد میکنند، در واقع تنها قانونی را که خدا برای بخشش الهی ارائه کرده را رد میکنند و درنتیجه دیگر شامل اسرائیل حقیقی نمیباشند. مسیحیان «یهودیان جدید» شدهاند. در مقابل، تقدیرگرایان تعلیم میدهند که وقتی کتاب مقدس به جای یهودیان به غیریهودیان کمک کرد کلیسای مسیحی در رفتار خدا نسبت به یهودیان یک «وقفه» است، اما وقتی یهودیان به سرزمینشان بازگردانده شوند وعیسی را به عنوان مسیح موعود خود بپذیرند لطف و مرحمت دائم خدای یهودیان بعد از دوران کلیسا (یا تقدیر) آشکار خواهد شد. بنابراین تقدیرگرایان به طور خاص به بازگشت یهودیت معتقد هستند.
تاریخ بریتانیا
تقدیرگرایی به خاطر پشتیبانی ازمحیط مذهبی ناآرام درانگلستان و ایرلند درسال 1820 برپایه جنبش برادران پلیموتی، مخصوصا تعالیم جان نلسون دربی می باشد (1800- 1882). تقدیرگرایی: پیشگویی تاریخ دردورههایی خاص مطابق شیوهای که گفته میشود خدا با بشریت رابطه برقرار کرده است. برای مثال از آدم تا نوح خدا از طریق ضمیر انسان با او رابطه داشت، از موسی تا مسیح از طریق شریعت با انسان رابطه داشت و غیره. اواخر قرن نوزدهم پیش هزارهگرایان اعتقاد داشتند که خدا «برای عصرها یک نمونه» دارد که متشکل ازهفت تقدیر است و آخرین تقدیر دوره هزارساله میباشد. تقدیرگرایان از طریق یادداشتهای انجیل مرجع اسکوفیلد محبوب شدند. آن بیشترازیک شیوه برای بررسی تاریخ بود چون با بیخطایی کلام کتاب مقدس رابطه داشت. دربی به چند موضوعی متکی بود که بین کلونیسیهای افراطیتر در جنبش انجیلی اوایل قرن نوزدهم متداول بود، اما او برای تفسیر کتاب مقدس روشی را گسترش داد که ازروش نویسندگان قبلی پیچیدهتر و کاملتربود. جنبش برادران پلیموتی، یا دراصل یک جنبش علیه کلیسا شناسی کاتولیک و انگلیکان، به خاطر موضوع ضدفرقهای، مخالف کشیشی و ضد ایمانی معروف شد. در سال 1848 برادران پلیموتی به گروه «انحصاری»، که توسط دربی رهبری میشد و گروه «آزاد» تقسیم شدند. دیدگاههای دربی بین برادران انحصاری حکمفرما شدند، اما تاسال 1870 یا 1880 بین برادران آزاد متداول نبودند.
آمریکای شمالی
تقدیرگرایی نخستین بار توسط جان اینگلیس (John Inglis) (1879- 1813) از طریق یک ماهنامه بنام راهچینهایی در بیابان (که بین سالهای 1854 و 1872 به طور متناوب منتشر میشد) به آمریکای شمالی معرفی شد. درسال 1866، اینگلیس برای گردهمایی ایماندار برای بررسی کتاب مقدس را ترتیب داد و عقاید تقدیرگرایان را به یک انجمن کوچک اما با نفوذ مبشران آمریکایی معرفی نمود. بعد از مرگ اینگلیس، جیمزاچ بروکز (James H. Brookes) (1898– 1830) کشیشی در اس تی لوئیز ((St Louis، کنفرانس انجیلی نیاگارا را ترتیب داد تا انتشارعقاید تقدیرگرایان را ادامه دهد. بعد از اینکه دوایت. ال. مودی Dwight L. Moody )) (1899 – 1837) درسال 1872 توسط یک عضو ناشناس برادران به «حقیقت تقدیر» پی برد تقدیرگرایی مورد حمایت واقع شد. مودی به بروکز و تقدیرگرایان دیگر نزدیک شد و به ترویج تقدیرگرایی کمک کرد، اما ظاهرا هرگز به فحوای شیوه تقدیرگرایی پی نبرد. در طول این مدت که جمع قابل توجهی از تقدیرگرایان عروج «پس از رنج» را مطرح کردند تقدیرگرایی به طور بسیار قابل ملاحضهای دگرگون شد.
رهبران تقدیرگرا درانجیل مودی شامل روبن آرچرتوری (Reuben Archer Torrey) (1982– 1856)، جیمز. ام. گری (James M. Gray) (1925– 1851)، سیروس آی. اسکوفیلد (Cyrus I. Scofield) (1843- 1921) ویلیام جی.اردمن (William J. Erdman) (1833- 1923)، آ. سی. دیکسون (A.C.Dixon ) (1854- 1925)، آ. جی. گوردن A.J. Gordon)، ویلیام اوجن بلک استون ( William Eugene Blackston) نویسنده پرفروشترین کتاب سال 1800 بنام «مسیح می آید» (که توسط توری (Torrey) و اردمان (Erdman)تأیید شد) میباشد. این اشخاص مبشران فعالی بودند که ازبسیاری از کنفرانسهای انجیل وتلاشهای میسیونری و تبلیغ مسیحیت حمایت میکردند. آنها همچنین با پذیرفتن رهبری سازمانهای جدید ومستقل انجیل مثل سازمان انجیل مودی (1886)، سازمان انجیل لوس آنجلس که اکنون دانشگاه بایولا میباشد (1907) و دانشگاه انجیل فیلادلفیا که اکنون دانشگاه انجیلی فیلادلفیا میباشد (1917) به جنبش تقدیرگرایان ثبات سازمانی دادند. شبکه سازمانهای مربوطه که یکباره پدیدار شدند مرکزی برای گسترش تقدیرگرایی آمریکایی شدند.
تلاشهای جدی سیروس ای اسکوفیلد وشرکای او تقدیرگرایی را به مخاطبان بیشتری در آمریکا معرفی نمود و به خاطرانجیل مرجع اسکوفیلد او تاحدی مورد احترام قرار گرفتند. انتشار انجیل مرجع اسکوفیلد درسال 1909 توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد تا اندازهای یک شاهکار ادبی نو برای این جنبش بود، چون برای اولین بار یادداشتهای تقدیرگرایی آشکارا به مطالب موجود در متنهای انجیل افزوده میشدند. انجیل مرجع اسکوفیلد به انجیل اصلی مبدل شد که به مدت شش سال پس از آن توسط مبشران و بنیادگرایان مستقل درآمریکا استفاده میشد. لوئیز اسپری چلفر (1871- 1952) مبشر و معلم انجیل که به شدت تحت تأثیرسیروس آی اسکوفیلد قرار داشت و درسال 1924 دردانشکده الاهیات دالاس دیده شد، درآمریکا نخبه تقدیرگرایی شده است. اصطلاحا «جنبش فیض» که در سال 1930 آغاز شد طبق خدمات تعلیمی جی. سی. اوهایر (J.C.OHair)، کرنلیوس آر. استام (Cornelius R Stan)، هنری هودسان (Henry Hudson) و چارلز بیکر (Charles Baker) اشتباها به عنوان تقدیرگرایی «افراطی» یا «تندرو» شرح داده شده است (یک نامگذاری اشتباه واقعی برحسب ریشه شناسی ریشه واژه یونانی برای «تقدیر»). تفاوتهای بین شریعت و فیض، نبوت و راز، اسرائیل و کلیسا به واسطه اسکوفیلد، بارن هاوس و ایرونساید به جسم مسیح درعمق وجود این افراد قوت بخشید و توسط اوهایر، استام و جمعی از معلمان «گریس» مورد مطالعه قرار گرفتند و آشکار شدند. تقدیرگرایی بر وضعیت مبشران آمریکایی، به ویژه درمیان کلیساهای انجیلی غیرفرقهای، بسیاری از اعضای کلیسای پروتستان، طرفداران آرمسترانگ و اکثر گروههای پنطیکاستی و گروههای کریزماتیک (که معتقدند برخی از روحانیون قدرت شفا و نبوت و غیره دارند) (charismatic groups) تفوق یافته است.
پایه های اصلی تقدیرگرایی
مکاشفه تدریجی
یکی از مهمترین مفاهیم الاهیاتی بنیادین برای تقدیرگرایان مکاشفه تدریجی است. در حالی که همه مسیحیان نوعی مکاشفه تدریجی را دنبال میکنند، تقدیرگرایان نسبت به افرادی که تقدیرگرا نیستند، مکاشفه تدریجی را درالویت بالاتری قرار میدهند. همچنین در حالی که بعضی از افراد غیرتقدیرگرا در آغاز با مکاشفه تدریجی عهد جدید شروع میکنند و این را قبل از عهد عتیق شروع میکنند و اول آن را از نظر تاریخی میخوانند. در نتیجه همان طور که در کتاب مقدس دیده میشود تأکید بر عدم تداوم میباشد. عهدهای انجیل به طور پیچیدهای با تقادیر مربوط میباشند. وقتی این عهدهای انجیل مقایسه و سنجیده میشوند، نتیجه یک ترتیب تاریخی از تقادیر مختلف میباشد. همچنین تقدیرگرایان با توجه به وعده های مختلف عهد انجیل، به کسانی که این وعدهها برای آنها نوشته شدند یا به عبارتی به دریافتکنندگان اصلی، تأکید بیشتری میکنند. این امربه برخی از اعتقادات تقدیرگرایانه بنیادی مثل یک تفاوت بین اسرائیل و کلیسا، منتهی شده است.
تفسیر تاریخی – دستوری
مفهوم الاهیاتی مهم دیگر تأکید برچیزی است که به آن به عنوان شیوه تاریخی – دستوری تفسیراشاره میشود. اغلب درمیان مردم ازآن به عنوان تفسیر لغوی کتاب مقدس یاد میشود. شیوه تاریخی – دستوری تفسیر به همراه توسعه تاریخی عهدها در کتاب مقدس دقیقا با تأکید برمکاشفه تدریجی مرتبط میشود، یک شاخص تقدیرگرایانه به وجود میآید.
تفاوت بین اسرائیل و کلیسا
همه تقدیرگرایان، خصوصا به عنوان گروههای مختلفی که مجموعه متفاوتی ازوعدهها را میپذیرند، به یک تفاوت آشکار بین اسرائیل و کلیسا پی میبرند. تقدیرگرایان معتقدند که خدا وعدههای خاصی به قوم اسرائیل داد که درآینده بین یهودیان به انجام خواهد رسید. به جز وعدههایی که اسرائیل دریافت کرده کلیسا نیز مجموعه متفاوتی از وعدهها را دریافت نموده است. همچنین اکثرتقدیرگرایان علاقه همزمان اعضا به اسرائیل و کلیسا را تشخیص میدهند. مسیحیان یهودی مثل پولس، پطرس و یوحنا دراین دسته میباشند. در حالی که اکثرا اعتقاد ندارند که اسرائیل و کلیسا متقابلا دو گروه انحصاری هستند، اقلیت کوچکی از تقدیرگرایان گذشته و حال وجود دارند که به این امر معتقدند. برخی از تقدیرگرایان کلاسیک و تقریبا همه تقدیرگرایان افراطی از جمله کسانی هستند که معتقدند اسرائیل و کلیسا متقابلا انحصاری هستند.
تفاوت بین شریعت و فیض
تقدیرگرایان کلاسیک تعلیم میدهند که شریعت و فیض متقابلا دو مفهوم انحصاری هستند. اظهارات اسکوفیلد و تقدیرگرایان کلاسیک اولیه دیگر تفاوت بنیادی شریعت و فیض را تعلیم میدهند. به عبارت دیگر آنها تعلیم میدهند که شریعت دربردارنده فیض نیست و فیض نیز برای حفظ شریعت تعیین نمیشود. منظور این نیست که فیض به واسطه تقدیرشریعت ازدست داده شد، بلکه یعنی شریعت به خودی خود صد در صد با فیض مخالف بود و ازطریق دیگر(مثل وعده ها و برکات) عمل میکرد. بعضی از تقدیرگرایان نوین با ایجاد چنین تفاوت بنیادی مخالف میباشند. دانیال فولر ( Daniel Fuller) که تقدیرگرا نبود در کتاب «کتاب مقدس و شریعت» خود (صفحه 51) بیان کرد که «اگرچه تقدیرگرایی امروزی ارتباط بین شریعت و فیض را به بیانی متفاوت ازآنچه درالاهیات عهد میباشد توضیح میدهد، باز هم در معنی تفاوت اساسی وجود ندارد». این بیانیه به واسطه بعضی از طرفداران الاهیات (مثل گرژ بنسن (Greg Bahnsen) و کنت جنتری ( Kenneth Gentry)، هاوس دیوایدد ، 1989، داگلاس مو، نشریه ترینیتی، 3: 99- 102، 1982) زیر سؤال برده شده است.
انواع تقدیرگرایی
تقدیرگرایی سنتی
امروزه دیدگاه سنتی برای تقدیرگرایان دیدگاه اکثریت میباشد. جان والوورد (John Walvoord) و چارلز رایری (Charles Ryrie) دو نویسنده تقدیرگرای سنتی هستند. انجیل اصلاح شده اسکوفیلد سال 1960 نیزیک دیدگاه تقدیرگرایانه سنتی را منعکس میکند، به این خاطراست که تقدیر گرایان سنتی گاهی اوقات تقدیرگرایان اصلاح شده نامیده میشوند.
تقدیرگرایی تدریجی
گفته شده است که تقدیرگرایی تدریجی دراین مقاله یا بخش ادغام میباشد. دیدگاه تقدیرگرایی تدریجی یک پیشرفت جدید در تقدیرگرایی ازسال 1980 میباشد. نخستین تفاوت بین تقدیرگرایی تدریجی و سنتی درچگونگی ارتباط نزدیک عهدها با یکدیگر تصور میشود. دارل باک ( Darrel Bock)، کرایچ بلیزینگ (Craig Blaising) و رابرت ساسی (Robert Saucy) نویسندههای مهم تقدیرگرایی تدریجی میباشند.
تقدیرگرایی افراطی
تقدیرگرایی افراطی یک دیدگاه اقلیت درتقدیرگرایی میباشد. برخلاف انواع دیگرتقدیرگرایان که معتقدند کلیسا دراعمال 2 به وجود آمد، تقدیرگرایان افراطی معتقدند که کلیسا دیرتر درکتاب اعمال به وجود آمد. تقدیرگرایی افراطی توسط ای. بلیو. بولینجر
( E.W.Bullinger) آغاز شد که معتقد بود کلیسا در پایان کتاب اعمال (اعمال 28) به وجود آمد. بعدها موضع اعمال میانی یک «میانه روی» از موضع اعمال 28 بود که آنجا اعتقاد براین شد که کلیسا تقریبا بین اعمال 8 – 13 به وجود آمد. نویسندگان اعمال میانی شامل کرنیلیوس استام (Cornellius Stam) و چارلز بیکر میباشند در حالی که بولینجر دیدگاه اعمال 28 را ارائه مینماید.
تقدیرگرایی کلاسیک
ازنخستین نویسندگان تقدیرگرای مثل دربی و چافر به عنوان تقدیرگرایان کلاسیک یاد میشود. این دیدگاه با دیدگاه تقدیرگرایان سنتی یا اصلاح شده امروزی تفاوت دارد. نخستین انجیل اسکوفیلد (البته نه انجیل اصلاح شده اسکوفیلد) یک دیدگاه تقدیرگرایانه کلاسیک را نشان میدهد. امروزه تقدیرگرایان کلاسیک اقلیت کوچکی هستند و مایلز استانفورد (Miles Standford) یکی از نویسندگانی است که این دیدگاه را ارائه میکند.
جانشین هایی برای تقدیرگرایی
پیش از آغاز و طبقهبندی تقدیرگرایی قرن 20– 19، الاهیات عهد، دیدگاه برجسته پروتستان درخصوص تاریخ نجاتبخش بود و هنوز هم دیدگاه کلیساهای اصلاح شده (فرقههای پروتستان پیرو کالوین و زونگلی) میباشد. یک دیدگاه نسبتا جدید که به عنوان سومین جانشین مشاهده میشود به ویژه درمیان اعضای کلیسای پروتستان اصلاح شده الاهیات عهد نامیده میشود. با این وجود به جز مسیحیان پروتستان، بخشهای دیگر مسیحیت (برای مثال کاتولیک، ارتدوکس شرقی و ارتدوکس آسیایی) هم الاهیات تقدیرگرایی و هم الاهیات عهد را رد میکنند. در قرنهای اخیر چند راه چاره جدید برای رستاخیز شناسی تقدیرگرایی پدیدارشده است ازقبیل پرتریسم (Preterism) (مکتبی که معتقد است پیشگوئیهای مکاشفه قبلا به انجام رسیده است) و پرتریسم ناکامل ( Partial Preterism) دیدگاههایی که ظهور مجدد عیسی مسیح را در سا ل70 میلادی هنگام انحطاط و نابودی هیکل یهود ارزیابی میکنند.
تأثیر اعتقادات تقدیرگرایان
تقدیرگرایی حداقل چون در ایالات متحده اعمال میشود، بر آیین پروتستان تأثیراتی داشته است. تقدیرگرایی به واسطه این تعلیم مداوم که دجال مکاشفه یک رهبرسیاسی میباشد، همخوانی دوران اصلاح سازی سنتی آن شخص را با پاپ و کلیسای کاتولیک را با «فاحشه بابل»، هر چند تنها به اندازهای جزئی، کم و تضعیف کرده است. در حالی که پاپ برای صدها سال درکتابهای پروتستان به عنوان دجال وصف شده است (حتی قبل از نامگذاری رسمی آنها به عنوان پروتستانها درطول اصلاح سازی)، اما هنوز هم همیشه بایکی از سه نماینده اصلی شیطان که طی مصیبت عظیم، گمراهی جهانی را اجرا میکنند، یکسان پنداشته میشود. تقدیرگرایی نوین موجب شده است که بسیاری از مبشران مسیحی آمریکا به خاطرکاتولیکهای غیر روحانی دید سنتی ضد کاتولیک گرای و ضد پاپی خود را از دید تقریبا عاطفی خود جدا سازند. بعضی از تقدیرگرایان، معمولا ازدسته بنیادگرایان، هنوز تعلیم میدهند که یک پاپ (یا یک ضد پاپ) دجال یا پیامبر دروغین کتاب مکاشفه خواهد بود.
تقدیرگرایی عقدیده تقدم گرایی را رد میکند. آن متمایل است که بایک شیوه کاملا حفاظتی به سمت قوم یهود و دولت نوین اسرائیل برود. آنچه جان نلسون دربی تعلیم داد و اکثر تقدیرگرایان بعدی پیوسته به آن اعتقاد داشته اند این است که حتی اگر یهودیان عیسی مسیح را نپذیرند باز هم خدا آنها را قوم برگزیده خود میداند و ادامه میدهد تا با توجه به این اوضاع تقدیرگرایانه و آینده گرایانه جایی برای آنها داشته باشد. در حالی که بسیاری از سنتهای مسیحیت تعلیم میدهد که یهودیان یک قوم متمایز هستند که قطعا وارث وعدههای خدا میباشند (چون درکلام رساله به رومیان «عطایا و دعوت خدا بدون توبه میباشند)، تعلیم منحصر به فرد تقدیرگرایی این است که تا زمانی که یهودیان طی مصیبتهایی که تقدیرگرایان با حمله بردن به یهودیان درمصیبت عظیم پیش بینی میکنند، سرانجام عیسی را به عنوان مسیح موعود خود بپذیرند، کلیسا یک تقدیر موقتی است. پیشگوییهای دربی یهودیت را همانند مسیحیت تقریبا تا آخر زمان برخوردار از حمایت خدا در نظر میگیرد و تعلیم میدهد که خدا درنبوتها به غیر از کلیسا برای یهودیان نیز یک مکاشفه مجزا دارد. با این وجود تقدیرگرایان معتقدند که خدا امروزه یهودی یا غیریهودی نمیشناسد، زیرا که دریهود و یونانی تفاوتی نیست که همان خداوند، خداوند همه است و دولتمند است برای همه که نام او را میخوانند (رومیان 10: 12، ترجمه انجیل طبق دستورجیمزاول پادشاه انگلیس KJV).
تقدیرگرایی و یهودیت مسیحی
تقدیرگرایان با علاقه خاصی که به یهودیان دارند به این خاطرکه یهودیان «قوم برگزیده خدا» میباشند، تمایل دارند که به طور جدی مبلغان مسیحی باشند. اعتقادات تقدیرگرایان به بسیاری ازاشکال یهودیت مسیحی گسترده هستند برای مثال سعی میکنند تا یهودیان را به نوعی مسیحیت آمیخته با فرهنگ وسنت یهود تغییر مذهب دهند. در بعضی از انجمنهای تقدیرگرایان، یهودیان به مسیحیانی تبدیل میشود که گاهی اوقات ازآنها به عنوان «یهودیان کامل» یاد میشود. درنتیجه در حالی که تقدیرگرایی متفاوت از تقدم گرایی سنتی (که طرح ریزی شده تا مستقیما انتقال سنت یهود به کلیسای مسیحی را تضعیف کند) میباشد، معمولا ازکثرت گرایی مذهبی نوین نیز به طور چشمگیری متمایزاست و با این دیدگاه که نو آئینی یهودیان نوعی یهود ستیزی میباشد نشان داده میشود.
درقسمت بالا ادعا میشود که شرح یهودیت مسیحی به عنوان «مسیحیت آمیخته با فرهنگ و سنت یهود» و اظهاراعتقادات یهود که دریهودیت مسیحی گسترده شده زیر سؤال برده میشوند. پرمارتین والدمن، (Per Martin Waldman) رهبر کلیسای مستقل مسیحیی باروک هاشم (Bruch hashem) در دالاس، ایالت تگزاس، دان جاستر (Dan Juster)، دکتر الاهیات، مدیراجرایی خدمات بین المللی تیکان، روس رسنیک (Russ Resnick)، دبیر کل اتحادیه گردهمایی های یهودیت مسیحی؛ دیوید اچ.استرن ( David H.stern)، دارای درجه دکترا، نویسنده بیانیه یهودیت مسیحی، کتاب مقدس کامل یهودی و تفسیر عهد جدید یهودی و همچنین بسیاری از رهبران یهودی مسیحی دیگر، همراه با رد شدن تقدیرگرایی توسط یهویت مسیحی و اعلام کردن الاهیات اولیوتری (Olive Tree) مسیحیت را با فرهنگ و سنت یهود آمیختند که مسیحیت عبرانی (یهودی) نامیده میشود (همان طور که دربیانیه یهودیت مسیحی استرن شرح داده شده است).
شناختن دجال
برخی از تقدیرگرایان مثل جری فالول (Jery Falwell) بر اساس یک اعتقاد که به نظرمیرسد دجال برای برخی یهودیان پیشگوییهای مسیح را به دروغ درست تر و دقیقتر از پیشگوییهای عیسی به انجام خواهد رسانید ادعا کردهاند که دجال یک یهودی خواهد بود. این ادعا نمیتوانست ازاین اعتقاد تقدیرگرایانه ناشی شده باشد که «او» که «با اشخاص بسیار دریک هفته عهد را استوار می سازد» (دانیال 9: 27) به «رئیسی که میآید»، درآیه 26 اشاره دارد: این «رئیس» ازهمان قومی خواهد بود که شهررا خراب کردند به عبارت دیگر یک روحی خواهد بود نه یک یهودی. این «رئیس» دربرابر «امیر امیران» مقاومت خواهد نمود و «بسیاری را بغتته (بی دردسر) هلاک خواهد ساخت» (دانیال 8 : 25) و مسؤول «سلامتی و امان» دروغینی خواهد بود که بر روز ویرانگر خدا مقدم خواهد بود (اول تسالونیکیان 5: 2- 3). براساس بخشی از یوحنا 5: 43 که در آن خدا اظهار میکند یهودیان بیایمان شخص دیگری را می پذیرند که به اسم خودش خواهد آمد (درست برخلاف خودش که به اسم پدر خود آمد ) برخی معتقدند که این مرد یک یهودی خواهد بود. همچنین نشانهای از دانیال 11: 37 موجود میباشد، «و به خدای پدران خود و به فضیلت زنان اعتنا نخواهد نمود، زیرا خویشتن را از همه بلندتر خواهد شمرد»، با وجود اینکه درهمین عبارت دانیال، احتمالا ترجمه بهتراین است که «او خدای پدران خود را نخواهد پذیرفت». دانیال نبی به این مرد به عنوان «حقیری» اشاره میکند که «سلطنت را با حیله خواهد گرفت» (دانیال 11: 21). این اعتقاد برای تقدیرگرایی لازم نیست.
تقدیرگرایی و سیاست جهانی
تقدیرگرایی تعلیم می دهد که مسیحیان نبایداز دولتهای دنیوی اعمال خوب روحانی انتظارداشته باشند و باید انتظار داشته باشند که وقتی ایام آخر نزدیکتر میشود شرایط اجتماعی متزلزل میشود. مطالعات پیشگوییهای تقدیرگرایان تعلیم میدهند که دجال به عنوان یک صلح دهنده بر جهانیان پدیدار خواهد شد. این امر موجب بدگمانی برخی تقدیرگرایان نسبت به همه نوع قدرت، مذهبی و دنیوی و مخصوصا نسبت به تلاشهای انسانی برای تشکیل سازمانهای بینالمللی صلح مثل سازمان ملل میشود. تقریبا همه تقدیرگرایان این عقیده را رد میکنند که یک صلح پایدار میتواند به واسطه تلاشهای انسانی درخاورمیانه به دست آید و درعوض معتقدند که با نزدیک شدن به ایام آخر «جنگها و اخبار جنگها» (متی 24: 6) افزایش خواهند یافت. اعتقادات تقدیرگرایان اغلب علت اصلی جنبش مذهبی و سیاسی صهیونیسم مسیحی میباشد. بعضی از تقدیرگرایان تعلیم میدهند که کلیساهایی که به واقع گرایی شدید انجیل تأکید نمیکنند در حالی که آن را مناسب میپندارند، درحقیقت بخشی از ارتداد عظیم هستند. این امرموجب بدگمانی نسبت به تلاشهایی می شود که برای ایجاد سازمانهای کلیسایی که ازحدود مذهبی میگذرند اعمال میشوند مثل شورای جهانی کلیساها (و خدمت گرایی کلیسایی را نیز بررسی کنید).
تقدیرگرایی و سیاست های ایالات متحده
ریچارد آلن گرین (Richard Alen Greene)، تحلیلگر سیاسی، استدلال کرده تقدیرگرایی تأثیرعمدهای بر سیاست خارجی ایالات متحده داشته است. این تأثیر دربردارنده حمایت ازدولت اسرائیل بوده است.
تقدیرگرایی وآثار داستانی
اساس مجموعه کتابهای موفقیتآمیز لفت بیهایند (Left Behind) را موضوعات تقدیرگرایان تشکیل میدهد. با این وجود همه تقدیرگرایان با الاهیات این نویسندگان یعنی تیم لاهای (Tim Lahaye) و جری جنکینز ( Jerry Jenkins) موافق نیستند.
اصول انجیلی
مبنای انجیلی تعالیم مسیحیت درمورد وضع مذهبی یهودیان غیرمسیحی شامل متون نبوی و هدایت کننده میباشند. متون نبوی اغلب به عنوان شرح دهنده رویدادهای حتمی الوقوع آینده تفسیر میشوند و این رویدادها عمدتا به اسرائیل (یعنی ذریت یعقوب نبی درانجیل) یا یهودا (یعنی پیروان وفادار به یهودیت) مربوط میباشد. قومی که به آنها ارزش اسمی میدهند این نبوتها را لازمه حضور یک دولت یهودی درفلسطین میدانند که بخش عمدهای ازسرزمینهای وعده داده شده به ابراهیم نبی در عهدش با خدا میباشد. این الزام اغلب تکمیل شدن به واسطه دولت جدید اسرائیل تفسیرمیشود. متون هدایت کننده رسالههای رسولان نیز شامل تفسیر رویدادهای شرح داده شده درنبوت و تکمیل و تفصیل معنی آنها میباشد. از جمله متون نبوی مربوطه مهم درانجیل یهود یا عهد عتیق درکتاب دانیال و کتاب حزقیال و در عهد جدید در کتاب مکاشفه یافت میشود. این کتابهای عهد عتیق کتاب مکاشفه را شرح میدهند که معنای لغوی آن «آشکارسازی» است و بینشی درمورد یک رویداد مربوط به رستاخیز شناسی یا ایام آخر میباشد.
کتاب مکاشفه در ترجمه اصلی یونانی یک دیدگاه مربوط به رستاخیز شناسی مسیحیت اولیه را به کار میبرد که به شیوههای بسیاری تفسیر شده است. نه تنها کلیسای کاتولیک انجیل را مورد بررسی قرار میدهند بلکه تعالیم اکثرفرقههای اصلی پروتستان نیز هشدار میدهند که مکاشفه یک تمثیل است. با این وجود بعضی از مسیحیان ازجمله بسیاری از مبشران و بنیاد گرایان، مکاشفه را به عنوان یک نوشته نبوی میخوانند که در بردارنده یک برنامه زمانی برای ایام آخر آینده میباشد. محتوای این کتابها در رسالههای مربوطه مخصوصا در رساله کتاب مکاشفه مورد بحث واقع میشود. ازجمله متون مربوطه مهم، کتابهای عهد جدید رومیان (مخصوصا فصل 15، «زیرا که چون امتها از روحانیت ایشان بهرهمند گردیدند لازم شد که در جسمانیت نیز خدمت ایشان (یهودیان) را بکنند» و فصل 11 «مادامی که پری امتها درنیاید، سختدلی بر بعضی از اسرائیل طاری گشته است و همچنین همگی اسرائیل نجات خواهند یافت»)، و مخصوصا عبرانیان که تاریخ یهودیت، درارتباط با حوادث تورات و سپنتانامه، را به عنوان سایهای از مبدا تاریخ (میلاد مسیح) شرح میدهد و ارتباط قوم یهود با خدا را درشرایط مداوم توصیف میکند، میباشند.
مدارس تعلیم مسیحیت که برای تعادل این تعالیم، تعالیم دیگری را در نظرمیگیرند یا اینکه آنها را از دیدگاه نظریه های متفاوت رستاخیزشناسی تفسیر میکنند، کمتربه صهیونیسم مسیحی منتهی میشوند. ازجمله متون بسیاری که این موضوع را درتعادل مورد خطاب قرار میدهند کلامهای عیسی هستند به عنوان مثال درمتی، «ملکوت خدا از شما گرفته خواهد شد و به قومی که ثمره آن رابیاورد داده خواهد شد» و نویسنده مباحثه عبرانیان (تکرارشده دراول پطرس) کلیسای مسیحی به عنوان ایفا کننده این وظیفه، قبلا به واسطه یهودیان وفادار و پیروان کنیسه آن را به انجام رساند و تعلیم پولس در غلاطیان که «در مسیح هیچ ممکن نیست که یهود باشد یا یونانی ».
مکاتب موافق صهیونیسم و مخالف صهیونیسم مسیحی تعلیم میدادند که می توانند بااین توصیف مکاشفه که در پیامی به کلیسای فیلادلفیا بود تحت تأثیر قرار گیرند و برانگیزانده شوند: «اینک می دهم آنانی را که از کنیسه شیطان که خود را یهود مینامند و نیستند بلکه دروغ میگویند. اینک ایشان را مجبور خواهم نمود که بیایند و پیش پایهای تو سجده کنند و بدانند که من تو را محبت نموده ام.» این توصیف اغلب برای یهودیان صهیونیسم که از جهات دیگر با صهیونیسم مسیحی در حمایتشان از دولت قومی یهود در سرزمین مقدس چند وجه مشترک مییابند، رنجآور است اما در هر صورت آن یکی از عقاید بنیادگرایانه که اساس این تعلیم است را شکل میدهد و در متن رستاخیزشناسی رویدادهای آینده نقش سرنوشتسازی را ایفا میکند.
عقاید بریتانیا درمورد بازگشت یهودیان
عقاید بازگشت یهودیان به سرزمین اسرائیل در قرن نوزدهم بریتانیاییها را وارد یک گفتمان عمومی کرد. تمام این گرایشها برای یهودیان مطلوب نبودند چون آنها تا اندازهای به واسطه عقاید مختلف پروتستان یا به واسطه یک ویژگی سامی دوستی در میان نخبگان بریتانیایی تعلیم یافته به طور کلاسیک یا به واسطه امیدهایی برای گسترش امپراطوری تحت تأثیر قرار گرفته بودند (به... مراجعه کنید.) بریتانیا بنابر تأکید لورد شافتسبوری (Lord Shaftesbury) درسال 1838 دراورشلیم یک کنسولگری تأسیس کرد که محل اولین قرار ملاقات دیپلماتیک در سرزمین اسرائیل بود. در سال 1839 کلیسای اسکاتلند، اندرو بونار (Andrew bonar) ورابرت مورای ام چین (Robert Murray M cheyne) را فرستاد تا درمورد شرایط یهودیان در سرزمینشان گزارش دهند. گزارش آنها درهمه جا منتشر شد و به واسطه یک یادداشت به حاکمان پروتستان اروپا برای بازگرداندن یهودیان به فلسطین پی گیری شد. در آگوست 1840، تایمز گزارش داد که دولت بریتانیا بازگشت یهودیان را مورد بررسی قرارداده است. عهد نامه پارس (1856) به یهودیان و مسیحیان این حق را داد تا در فلسطین مستقر شوند و راهها را برای مهاجرت یهودیت باز نمود.
تاریخ و پیشرفت اخیر الاهیات
صهیونیسم مسیحی نامی است که برای مفاهیم سیاسی یک اعتقاد مذهبی به کار برده میشود. اکثر مردم و گروههایی که صهیونیست مسیحی نامیده میشوند خودآگاهانه با این اعتقاد مذهبی موافق هستند اما این مفاهیم سیاسی یک پیامد جانبی میباشند. یکی از طرفداران استوار بازگشت یهودیان به فلسطین در امریکا ویلیام اجن بلک استون (William Eugene Blackstone) بود که درسال 1891 با عرض حالی که توسط بسیاری از آمریکایی مشهود امضا شده بود در یک سند، که به عنوان عرض حال بلک استون معروف شد، رئیس جمهوربنیامین هریسون (Benjamin Harrison) را تحت فشار قرارداد. بنیانگذار صهیونیسم مسیحی ویلیام هچلر(William Hechler) بود (18841- 1931). او یک کشیش انگلیسی از نژاد آلمانی بود که درآن زمان که تئودور هرزل ( Theodor Herzel) جودن استاتJudenstaat)) خود را منتشر نمود در وین زندگی میکرد. این الاهیات معاصر که به منتخبترین گروه صهیونیسم مسیحی منتهی میشود توسط سیروس اسکوفیلد مبشر قرن نوزدهم (1841- 1921) متداول شد.
اسکوفیلد ترویج کننده این تعالیم بود که عیسی نمی تواند برگردد روی زمین سلطنت کند تا زمانی که رویدادهای قطعی اتفاق بیفتند. ضمنا نظام اسکوفیلد قبل از وقایع ایام آخر تعلیم داد که کلیسای مسیح دراصل برای نجات غیریهودیان بود و مطابق نقشه خدا قوم یهود زیر یک تقدیرمتفاوت ازفیض خدا میباشند، که گویی رها شدهاند، تا ایام آخر(نام رایج این دیدگاه تقدیرگرایی است) که کلیسای مسیحی بایک معجزه اززمین برداشته خواهد شد (که عروج نامیده میشود). درسال 1900 نوشته اسکوفیلد گفت که کتاب مقدس بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس و مخصوصا به اورشلیم در ایام آخر را پیشگویی میکند. همچنین اسکوفیلد پیشگویی کرد که مکانهای مقدس اسلامی نابود میشوند و کنیسه واقع دراورشلیم بازسازی میشود که این امرنشان دهنده پایان دوران کلیسا میباشد که درآن زمان دجال قیام میکند و همه کسانی که سعی می کنند عهد با خدا را نگهدارند به سرپیچی از دجال، عیسی را به عنوان مسیح موعود خود تصدیق میکنند. چارلز تازروسل ( Charles Taze Russell) یکی دیگراز اولین طرفداران مسیحی صهیونیسم بود.
تفسیر روزنامه
پس ازآن، با توافق یهودیان فلسطین و تأسیس یک دولت نوین یهودی در 14 ماه هرسال 1948 بلافاصله اعتبار تدیرگرایان (که ازقبل بین بنیادگرایان مسیحی آمریکایی محبوب بودند) افزایش یافت. برای بسیاری ازافراد چنین به نظرمی رسید پیشگویی انجیل که ازطریق تیتر روزنامهها شرح داده میشد علاقه شدیدی را به وقایع خاورمیانه که بی وقفه ادامه یافته است، به وجود می آورد. صهیونیسم مسیحی نوین از لحاظ سیاسی یک برآیند مؤثر این علاقه مذهبی به دولت نوین اسرائیل میباشد به طوری که وقایع امروزی ازنقطه نظردرک آنها از پیشگویی انجیل تفسیر میشوند. نقش برخی مسیحیان درحمایت از استقرار اسرائیل بعد از جنگ جهانی دوم معروف و شناخته شده میباشد و آن به واسطه برخی از منتقدان تا اندازهای به عنوان یک نوع اجرای خودسر پیشگویی مورد ملاحظه واقع میشود. با در نظر گرفتن این مسأله، برخی ازمردم از چیزهای دیگری که صهیونیستهای مسیحی فکر میکنند انجام میشود تا موجب تغییر مذهب یهودیان و پایان جهان شود، میترسند. به عنوان مثال هال لیندزی ( Hal Lindsey ) یکی از طرفداران بسیار محبوب آمریکایی تقدیرگرایی در یکی از کتابهایش درباره ایام آخرنوشته است: «در این دره از جلیله (Galilee) ایلات (Eilat) (شهری در اسرائیل جنوبی) خون جاری خواهد شد و 144000 یهودی به عیسی تعظیم میکنند و نجات مییابند».
نبابر نوشته لیندزی بقیه یهودیان و احتمالا تمام امتهای اطراف اسرائیل، در سرچشمه تمام قتل عامهای یهودیان ( Holocaust) که یک نبرد بزرگ مذهبی به نام حارمجدون میباشد، هلاک خواهند شد. این اعتقادات که به عنوان حقایق حتمی الوقوع و مبنایی برای عملکرد انسانی اثبات شدهاند اغلب با حالتی وحشت زده مورد انتقاد واقع میشوند. در سیاستهای ایالات متحده صهیونیسم مسیحی مهم است، زیرا آن یک حوزه انتخاباتی جمهوری خواه مهم؛ یعنی پروتستانهای بنیادگرا و مبشر که از اسرائیل حمایت می کنند ار بسیج مینماید. حزب دموکرات که از حمایت اکثر یهودیان آمریکایی برخوردار است، نیز کلا طرفدار اسرائیل است اما با شالوده مذهبی کمتر.
از نظر جامعه شناسی، صهیونیسم مسیحی می تواند به عنوان پیامدی ازشرایط خاص ایالات متحده، که در آن بزرگترین اجتماع یهودی جهان با بزرگترین اجتماع مسیحیان مبشر در کنارهم زندگی میکنند، درنظرگرفته شود. از نظر تاریخی بین این دو اجتماع یک ارتباط نسبتا تعارضآمیز وجود داشت که عمدتا بیش از هر بحث مذهبی، معمولا بر مبنای گرایشهای سیاست اجتماعی لیبرال / ترقی خواه اجتماع یهود در مقایسه با گرایشای فردگرایی شدیدتر اجتماع پروتستان آمریکایی بود. با این وجود احترام متقابل آنها به متون کتاب مقدس عبری آنها را به توافق رسانده است به طوری که کلا در مقابل طرفداران چپ گرای فلسطین و یا فرقههای ضد اسرائیل درسیاست آمریکا وجه مشترکشان را دارند و بسیج مبشران به تحکیم سیاستهای به اصطلاح محافظهکارانه نوین جمهوریخواهان منجرشده است، زیرا صهیونیستهای مسیحی تمایل دارند که از یک سیاست زورمند خارجی طرفداری کنند و کمتر از دموکراتها با خواستههای فلسطینیها موافقت کنند.
نمونههای رهبران مسیحی که محافظهکاری سیاسی را با صهیونیسم مسیحی ادغام میکنند جری فالول(Jerry Falwell) و پات رابرتسون (Pot Robertson) میباشند که در سال 1980 و 1990 رهبران گروه محافظه کار مسیحی (Christian Right) بودند. درسال 1981 فالول گفت: «ایستادن در برابر اسرائیل، ایستادن در برابر خداست. ما معتقدیم که تاریخ و کتاب مقدس ثابت میکنند که خدا با امتها همان طوری رفتار میکند که آنها با اسرائیل رفتار میکنند.» آنها به پیدایش 27: 29 استناد میکنند: «ملعون باد هرکه تو (اسرائیل) را لعنت کند و هر که تو را مبارک خواند مبارک باد.» دولت اسرائیل با پذیرفتن تأسیس «سفارتخانه بین المللی مسیحی» درسال 1980 دراورشلیم رسما به صهیونیسم مسیحی کمک کرده است. عملکرد اصلی این سفارتخانه بهره گرفتن ازحمایت مسیحیان سر تا سرجهان برای اسرائیل میباشد. این سفارتخانه بودجههایی را فراهم کرده تا به انتقال سرمایه یهودی از اتحاد شوروی سابق به اسرائیل کمک کرده و درمستقر کردن اجتماعهای یهودی درنوار غربی (West Bank) به گروههای صهیونیست یاری دادهاند.
سومین گرد همایی بین المللی صهیونیست مسیحی درفوریه 1996 در اورشلیم برگزار شد که این اعلامیه را منتشر کرد که میگفت: «خداوند، خدای پدر، امت قدیمی و قوم اسرائیل، دریت ابراهیم، اسحاق و یعقوب را انتخاب می کند تا نقشه نجات خود را برای جهانیان آشکارسازد. آنها قوم برگزیده خدا میمانند و بدون قوم یهود اهداف نجات بخش او برای جهانیان تکمیل نخواهد شد. عیسی ناصری مسیح موعود است و وعده داده است که به اورشلیم، به اسرائیل و به این جهان باز میگردد.» این مسأله که نسلهای قوم یهود کشته شدهاند و به خاطر نام خداوندمان مورد اذیت و آزار واقع شده اند شرم آوراست و ما از کلیسا دعوت می کنیم تا ازهرگناه ناشی از ارتکاب یا قصور علیه آنها توبه کنند. گردآوری نوین قوم یهود در سرزمین اسرائیل و تولد دوباره قوم اسرائیل درتحقق پیشگوییهای کتاب مقدس میباشند، همان طور که در عهد قدیم و عهد جدید نوشته شده است.
ایمانداران مسیحی به واسطه کتاب مقدس تعلیم داده میشوند تا اصول عبری ایمانشان را تصدیق کنند و فعالانه به نقشه خدا برای گردآوری قوم یهود و بازگردانی قوم اسرائیل در دورانمان کمک کنند و در آن سهیم باشند. پیرامون سال 2000 از طریق مجموعه رمانهای لفت بیهایند Left Behind به واسطه تیم لاهای (Tim Lahaye) و جری. بی جنکینر ( Jerry B. Jenkins) گرایش عمومی به صهیونیسم مسیحی افزایش یافت. این رمانها پیرامون نقش پیشگویانه اسرائیل در ایام آخر مکاشفات یوحنا گردآوری میشوند.
باری، در ورای تمامی ای نکات، باید باید بیاد داشته باشیم که کتاب مکاشفه، که به طورتحت اللفظی، مکاشفه یوحنا نامیده شده، حقیقتا مکاشفه مستقیم خود خداوند و نجات دهنده عیسی مسیح به یوحنا میباشد. این کتاب، آخرین کتاب اصیل و مورد قبول عهد جدید درکتاب مقدس میباشد، و تمامی مکاشفات و تمامی پیامهای آن، کاملا هماهنگ با دیگر 65 کتاب کلام خدا، و در تائید آن میباشد. باشد که این آیات در کتاب مکاشفه آویزه گوشمان باشد که میفرماید: زيرا هر كس را كه كلام نبوّت اين كتاب را بشنود، شهادت مي دهم كه اگر كسي بر آنها بيفزايد، خدا بلاياي مكتوب در اين كتاب را بر وي خواهد افزود. و هر گاه كسي از كلام اين نبوّت چيزي كم كند، خدا نصيب او را از درخت حيات و از شهر مقدّس و از چيزهايي كه در اين كتاب نوشته است، منقطع خواهد كرد. وهمچنین آرزو و دعایمان در امید و دینداری: آمين. بيا، اي خداوند عيسي!
فيض خداوند ما عيسي مسيح با همه شما باد. آمين.
ارسال شده توسط
تثنيه باب ۲۰ آيه ۴ « چون خداوند خدايتان همراه شماست. او برای شما با دشمنانتان ميجنگد و به شما پيروزی ميبخشد.»
در
۱۳:۵۲
هیچ نظری موجود نیست:
۱۳۸۸ مهر ۱۴, سهشنبه
طرحریزی برنامههای خوب
اجتماع مسیحی (كلیسا یا مشارکتهای خانگی) در وهله نخست یك ارگانیسم یا موجود زنده و متشكل از افرادی است كه روح خدا در آنها سكونت دارد. ولی فعالیتهای این سازمان باید دارای نظم باشد (اول قرنتیان 14: 33، 40).
بنابراین مسیحیان باید موضوعاتی چون برنامهریزی، سازماندهی و مدیریت و ارزیابی را جدی تلقی كنند.
الف - دلایل نیاز به برنامهریزی خوب
1- برنامهریزی منجر به نتایج بهتری میشود.
امثال 21: 5: "فكرهای مرد زرنگ تماماً به فراخی میانجامد، اما هر كه عجول باشد، برای احتیاج تعجیل میكند." (امثال 19: 2)
2- برنامهریزی منجر به داشتن روابط بهتر با دیگران میشود.
امثال 14: 22: "برای كسانی كه تدبیر نیكو مینمایند، رحمت و راستی خواهد بود."
3- برنامهریزی منجر به داشتن رابطه بهتر با خدا میشود.
اشعیا 30: 1- 2. خلاصه: با خدا مشورت كنید و با هدایت روح خدا نقشههای او را در زندگی خود پیاده نمایید.
ب - آنچه برای یك برنامهریزی خوب لازم است
1- برنامهریزی مستلزم سختكوشی در زمان مناسب است.
امثال 10: 4- 5 " آدمهای تنبل، فقیر میشوند ولی اشخاص فعال ثروتمند میگردند. کسی که به موقع محصول خود را برداشت میکند عاقل است، اما کسیکه موقع برداشت محصول میخوابد مایه ننگ است."
امثال 20: 4. "مرد كاهل به سبب زمستان شیار نمیكند، لهذا در موسم حصاد گدایی میكند و نمییابد".
امثال 27: 1. "درباره فردا فخر منما، زیرا نمیدانی كه روز چه خواهد زایید".
امثال 28: 19. "هر كه زمین خود را زرع نماید از نان سیر خواهد شد، اما هر كه پیروی باطلان كند از فقر سیر خواهد شد."
امثال 30: 25. "مورچهها طایفه بیقوتند، لیكن خوراك خود را در تابستان ذخیره میكنند."
2- برنامهریزی مستلزم حضور مشاوران خوب است.
امثال 15: 22. "از عدم مشورت تدبیرها باطل میشود، اما از كثرت مشورتدهندگان برقرار میماند."
امثال 19: 20. "پند را بشنو و تأدیب را قبول نما تا در عاقبت خود حكیم بشوی."
امثال 20: 18. "فكرها به مشورت محكم میشود، و با حسن تدبیر جنگ نما".
امثال 29: 12. "حاكمی كه به سخنان دروغ گوش گیرد، جمیع خادمانش شریر خواهند شد".
3- برنامهریزی مستلزم دعا است.
امثال 16: 3. "اعمال خود را به خداوند تفویض كن، تا فكرهای تو استوار شود." (یعقوب 4: 2)
4- برنامهریزی مستلزم فروتنی است.
امثال 16: 9. "دل انسان در طریقش تفكر میكند، اما خداوند قدمهایش را استوار میسازد."
امثال 16: 25. "راهی هست كه در نظر انسان راست است، اما عاقبت آن راه موت میباشد."
امثال 19: 21. "فكرهای بسیار در دل انسان است، اما آنچه ثابت ماند مشورت خداوند است."
امثال 21: 31. "اسب برای روز جنگ مهیا است، اما نصرت از جانب خداوند است."
5- برنامهریزی مستلزم در نظر گرفتن اولویتها است.
امثال 24: 27. "كار خود را در خارج آراسته كن و آن را در ملك مهیا ساز (كارهایی كه واقعاً مهم و در اولویت هستند و نمیتوانند به عقب بیافتند) و بعد از آن خانه خویش را بنا نما (كارهای كماهمیتتر كه چندان اولویت ندارند)."
6- برنامهریزی مستلزم جمعآوری حقایق است.
امثال 24: 32. "پس من نگریسته متفكر شدم، ملاحظه كردم و ادب آموختم".
امثال 25: 2. "مخفی داشتن امر جلال خدا است، و تفحص نمودن امر جلال پادشاهان است."
امثال 27: 23. "به حالت گله خود نیكو توجه نما، و دل خود را به رمه خود مشغول ساز."
امثال 29: 18. "جایی كه رؤیا نیست قوم گردنكش میشوند، اما خوشابحال كسی كه شریعت را نگاه میدارد."
7- برنامهریزی مستلزم وفاداری است.
امثال 27: 18. "هر كه درخت انجیر را نگاه دارد میوهاش را خواهد خورد، و هر كه آقای خود را ملازمت نماید محترم خواهد شد."
8- برنامهریزی مستلزم نظم و تربیت است.
امثال 28: 2. "از معصیت اهل زمین حاكمانش بسیار میشوند، اما مرد فهیم و دانا استقامتش برقرار خواهد ماند."
امثال 30: 27. "ملخها را پادشاهی نیست، اما جمیع آنها دسته دسته بیرون میروند."
پ - آنچه برای اجرای یك طرح یا برنامه خوب لازم است.
1- برنامهریزی
برنامهریزی زمانی است كه من بر اساس حقایق موجود، اهداف مشخصی برای خود تعیین كرده باشم و به منظور نیل به این اهداف، برنامه روشنی تدارك دیده باشم.
2- سازماندهی
سازماندهی زمانی است كه هر شخص بروشنی میداند مسؤول انجام چه كاری است و در برابر چه كسی پاسخگو است.
3- رهبری
رهبری زمانی است كه من در زمان مناسب، تصمیمات درستی اتخاذ میكنم و این تصمیمات بهخوبی به مرحله اجرا در میآیند. توانایی ایجاد ارتباط روشن و مشخص یكی از اركان مهم رهبری است.
4- ارزیابی
ارزیابی زمانی است كه من كاری را كه انجام دادهام با آنچه باید انجام میدادم یا با آنچه طرحش را برنامه ریزی کرده ام، مقایسه میكنم و تفاوت بین آنها را تجزیه و تحلیل کرده ام.
ت - محتوای یك برنامه خوب
یك برنامه خوب عبارت است از اطلاعات، هدف، فعالیتها و زمانبندی مناسب (فعالیتها + زمانبندی= یك برنامه). یك برنامه باید در چارچوب سازمانی توسط رهبران و كاركنان، خطمشی، قوانین، اولویتها و منابع محدود آن اعمال گردد.
1- اطلاعات به شما میگویند كه چارچوب برنامهتان چیست.
2- هدف به شما میگوید كه چه كاری را میخواهید به انجام برسانید.
3- فعالیتها به شما میگویند كه چگونه میخواهید هدفتان را به تحقق برسانید.
4- زمانبندی به شما میگوید كه چه وقت میخواهید هدفتان را به تحقق برسانید.
ث - اول: جمعآوری و ارزیابی اطلاعات
برای داشتن یك برنامهریزی درست، آگاهی از اطلاعات مربوطه دارای اهمیت فراوانی است. شما باید درخصوص موارد زیر اطلاعات لازم را بدست آورید:
1- هدایت
خدا در كلامش و توسط روحش به مسیحیان در نقاط مختلف جهان، و به طور خاص به خود شما، چه میگوید؟ خدا درخصوص برنامهای خاص در كلامش چه تعلیمی میدهد؟ او چگونه شما را در دعا هدایت میكند؟
اهداف مخفی یا مكشوف شده خدا (تثنیه 29: 29؛ مزمور 32: 8؛ عاموس 3: 7) را به هیچ وجه نمیتوان عقیم گذاشت. خدا بر تمام امور كنترل دارد. نقشه الهی او (هدف، مشیت و تدبیر او) همواره پابرجا و استوار خواهد ماند و به انجام خواهد رسید (ایوب 42: 2- 3؛ مزمور 33: 11؛ امثال 16: 9؛ 19: 21؛ 20: 24؛ 21: 30؛ اشعیا 8: 10؛ 14: 24، 27؛ 25: 1؛ 40: 8؛ 46: 10- 11؛ 48: 14؛ 55: 11؛ ارمیا 44: 29؛ افسسیان 1: 11؛ مكاشفه 3: 7- 8). بنابراین سعی كنید تا حد امكان مطابق با نقشه خدا برنامهریزی كنید.
2- سازماندهی
اهداف عمومی اجتماع مسیحی (كلیسا، مشارکت خانگی یا سازمان) كه من عضو آن هستم، چه هستند؟
3- پیشرفت
تا به حال به چه نتایجی دست یافتهاید؟ در سال گذشته به چه پیشرفتهای نائل شدهاید؟ (اول تیموتاؤس 4: 15)
4- درسهای آموزنده
از تجارب، اشتباهات، موفقیتها و شكستهای سال گذشته خود چه درسهایی باید بیاموزید؟ (امثال 24: 32). این نكات آموزنده را تجزیه و تحلیل كنید.
5- فرهنگ
مشخصات اصلی فرهنگ (جهانبینی، اعتقادات، ارزشها، سنن و سازمانها) شما و فرهنگی كه در آن خدمت میكنید، چه هستند؟ روح زمانه ما چیست؟
(مراجعه کنید به راههایی منزجركننده: تثنیه 18: 9- 13؛ سنتهایی باطل و بیهوده، متی 15: 1- 9)
6- نیازها
كسانی كه میخواهید به آنها رسیدگی كنید چه نیازهایی دارند؟ نیاز خودتان، همكارانتان و اعضای خانوادهتان چیست؟
(امثال 27: 23؛ ارمیا 12: 10- 11؛ 23: 1- 40؛ حزقیال 34: 1- 24، زكریا 10: 2- 3؛ 11: 15- 17، متی 9: 36)
7- امكانات و موقعیتها
خدا چه موقعیتها یا درهای بازی پیش روی شما قرار داده است؟ (اعمال 14: 27؛ اول قرنتیان 16: 8- 9؛ دوم قرنتیان 2: 12؛ كولسیان 4: 3؛ مكاشفه 3: 7- 8).
8- مشكلات
با چه نوع مشكلات، مخالفتها، موانع و كمبودهایی مواجه میشوید؟ (اعمال 16: 6- 9؛ اول تسالونیكیان 2: 17- 18؛ دوم قرنتیان 11: 28).
9- منابع
چه منابعی در اختیار دارید؟ آیا نیروی انسانی در اختیار دارید؟ كسانی كه حاضرند به شما كمك كنند تا چه حد خود را در این زمینه متعهد میبینند (فیلیپیان 2: 19- 21)؟ آیا جهت ملاقات با یكدیگر مكانهایی در اختیار دارید (اعمال 19: 9)؟ آیا از وقت كافی، مواد لازم، منابع مالی (كولسیان 4: 2- 4)، حمایت از طریق دعا (كولسیان 4: 2- 4) و غیره برخوردار هستید؟
10- قابلیتها
همكارانتان یا افرادی كه میخواهید به آنها رسیدگی كنید چه قابلیتهایی دارند؟ آیا از قابلیتهایی چون استعدادهای طبیعی، عطایای روحانی، نقاط قوت و ضعف، تجربه، ایمان و قابلیتهای دیگر برخوردارند؟
11- هزینهها
شما و دیگران باید از لحاظ وقت (دوم قرنتیان 11: 27)، از لحاظ مالی، تواناییها، آماده كردن مطالب آموزشی و برنامهها، مخالفتها و زحمات احتمالی كه ممكن است با آنها مواجه شوید (دوم تیموتاؤس 3: 12)، چه بهایی را متقبل شوید؟
12- مشورت دیگران
رهبرانتان یا سایر كسانی كه از لحاظ روحانی افرادی بالغ و باتجربه هستند در شرایطی مشابه چه مشورتی میدهند؟ تنها پس از توجه به تمام نكات بالا، درصدد مشورت گرفتن از دیگران برآیید.
ج - دوم: تصمیمگیری و نوشتن اهداف
1- تصمیمگیری در مورد اهداف
الف) در مورد ایدههای جدید تبادلنظر كنید.
1) تبادلنظر یعنی بحث و گفتگو به منظور رسیدن به ایدههایی جدید.
2) به طور خاص با همكاران، رهبران، مشاوران، و نیز با همسر و فرزندانتان تبادلنظر كنید.
ب) تبادلنظر كردن در فضایی آزاد.
1) در فضایی آزاد با یكدیگر تبادلنظر كنید. تمام راهها را سبك و سنگین كنید و تمام جوانب را خوب بسنجید.
2) به دقت به واكنشها و سؤالات دیگران گوش دهید. سعی كنید به مقاصد یکدیگر بدرستی پی ببرید.
3) در مورد عواقب فرضی و واقعی تصمیمات و اقدامات خود با یكدیگر فكر كنید. اشعیا 47: 7 "در مورد آن چیزی كه ممكن است واقع شود فكر كنید."
4) هر ایدهای را با كلام خدا مطابقت دهید.
5) در رابطه با هر موضوع مهمی دعا كنید.
6) به كسانی كه در روند تصمیمگیریها نقش دارند (مانند همسر، فرزندان، اعضای گروه و غیره) به اندازه كافی فرصت بدهید تا در خصوص تصمیمات پیشنهادی به تفكر بپردازند و دعا كنند.
پ) تصمیمگیری.
1) سعی كنید تا حد امكان در جمع تصمیمگیری كنید؛ به عنوان مثال، تمام همكاران یا شورای پیران کلیسا یا اعضای كلیسا با هم در مورد مسئلهای تصمیم بگیرند.
2) سعی كنید تصمیماتتان بهاتفاق آراء و با موافقت جمع باشد. (اعمال 15: 28).
3) برخی از تصمیمات را باید به تنهایی اتخاذ كنید. در این گونه موارد، تنها خودتان مسؤول و پاسخگو خواهید بود.
ت) اتخاذ تصمیمات مهم.
1) تصمیمات و برنامههای شما بر اساس كدام اصول (احكام، تعالیم و وعدههای) كتابمقدسی است؟
2) انتظار دارید خدا در میان شما چه كاری انجام دهد؟
3) میخواهید چه نوع تأثیری بر مردم بر جای بگذارید؟
4) فلسفه خدمتی شما چیست؟ (منظور، اصول یا حقایقی است كه تعیینكننده عملكردهای شما است)
5) خطمشی خدمت شما چیست؟ (منظور، نگرش و گامهای اصلی است كه برمیدارید)؟
6) چه برنامههای دارید؟ (منظور، اهداف و برنامهریزیهایی است كه نوع فعالیت و زمانبندی انجام این فعالیتها را نیز در بر میگیرد)
7) ساختار سازمان شما چگونه است؟
8) با سایر گروهها و نهادها چه نوع رابطهای دارید؟ (گروههای دیگر در كلیسا، كلیساها و رهبران دیگر)
9) سبك، روحیه و روش خدمتی شما چگونه است؟
2- نوشتن اهداف
الف) محتوای اهداف
اهداف باید منعكسكننده موارد زیر باشد:
1) اهداف باید منعكسكننده دعوت خدا باشد.
خدا از شما میخواهد چه كاری انجام دهید؟ خدا مایل است زندگی خود را وقف انجام چه كاری بكنید؟ اشعیا 30: 1- 2.
2) اهداف باید منعكسكننده احكام و تعالیم خدا باشد.
از كدام احكام و فرامین مهم كلام خدا باید اطاعت نمود؟ لوقا 10: 25- 28.
3) اهداف باید منعكسكننده خواستههای ملكوت خدا، كلیسا و همسایگانتان باشد.
اهداف كلی اجتماع مسیحی (كلیسا یا سازمانی) كه در آن عضویت دارید چیست؟
ب) نقش و عملكرد این اهداف
اهداف شما باید:
1) انگیزهبخش باشد. هدف باید بتواند بروشنی به همگان نشان دهد كه چرا شما به انجام كاری بخصوص مشغول هستید.
2) انتخابی باشد. هدف باید بتواند دیگران را نیز متقاعد كند كه خود را نسبت به آن متعهد ببینند.
3) كارآمد باشد. هدف نباید باعث هدر رفتن منابع (اعم از منابع انسانی، مالی یا وقت) شود. هدف نباید بیجهت بر امور غیر ضروری تاكید داشته باشد.
4) قابل سنجش باشد. هدف، اساس ارزیابی و كنترل است. به همین خاطر است كه اهداف را باید بر اساس نتایجی واقعی و قابل سنجش تنظیم نمود.
پ) مشخصات اهداف خوب
هدف شما باید:
1) مختصر و كوتاه باشد. هر كس باید بتواند هدف را به خاطر بسپارد.
2) روشن و مشخص باشد. هر كس باید بتواند هدف را یادداشت كند.
3) انگیزهبخش باشد. باید بتواند مردم را وادار به انجام كاری سازد.
4) ترغیبكننده باشد. هدف باید باعث تقویت ایمان و پیشرفت زندگی شخص شود.
5) واقعگرایانه باشد. هدف باید عملی و واقعبینانه باشد.
6) مشخص و جزئی باشد. هدف باید قابلسنجش باشد.
7) آشکار باشد. هدف باید بیانگر نتایج باشد، نه بازگوكننده فعالیتها.
ارسال شده توسط
تثنيه باب ۲۰ آيه ۴ « چون خداوند خدايتان همراه شماست. او برای شما با دشمنانتان ميجنگد و به شما پيروزی ميبخشد.»
در
۲۰:۴۵
هیچ نظری موجود نیست:
اشتراک در:
پستها (Atom)